یکی از روزهایی که تو آزمایشگاه بودم، دانشجوی ترم بالایی استادم این رو در جواب بهش گفت. استادم از دانشجو پرسیده بود که چرا تو از خودت موقع دفاع تعریف نمیکنی؟!
واقعیت اینه که این روزا مشک خودش لازم نیست ببوید و بقدری جنس تقلبی تو بازار با تبلیغات و بسته بندی زیبا وارد شده که وقتی هم تو خودت به تنهایی منتظر باشی که ببویی، جای اون همه بوی تقلبی و لایت به عنوان نقطه ای و یا سوزنی در انبار کاه هم امکانش خیلی پایینه که دیده بشی. البته این واقعیت رو هم این روزا خیلی ها قبول دارن. مثلا همین چند روز پیش که من از سفر طولانی مدتم برای گرفتن یک موقعیت کاری اسپاسم پا گرفته بودم و درست موقعی که میخواستم موقعیت رو بگیرم کارفرما دچار تردید شده بود. وکیل کارفرما میگفت که در آخرین لحظات اسم منو سرچ کرده و نتیجه خوبی هم با گذاشتن اسمم کنار «دکتر» نگرفته. البته تا حدی حق هم داشت، چون من دکترام رو تازه گرفته ام. خودش البته بلافاصله گفت که موکلش هم که برای خودش دکتر خبره ای بوده چندان تو اینترنت محبوبیت نداره. خلاصه اینکه ما اسپاسم پا گرفتیمو کلی خرج کردیم و در نهایت با آقای پزشک هم برای کارمون به توافق نرسیدیم. هرچند این به توافق نرسیدنه امری عادیه.
این روزا ما مشغول تغییر مکان به یک جای صنعتی تر هستیم. به طور کلی یکی از علایق اصلیمون هم همواره تغییر مکان به جاهای صنعتی تر بوده. با این وجود از نظر حضور در وب هم خیلی بیکار ننشسته ایم و هم چنان نسخه های مختلف
زنجیره بلوکی با تاکید بر اصل پیادهسازی سازوکاری عمومی شکل گرفته است، و هدف آن این است که هیچ شخص یا نهادی نتواند روی آن کنترلی داشته باشد. اگر چنین نباشد، همه تلاشهای صورت گرفته تنها به هدر دادن منابع مالی ختم خواهند شد. زیرا در این صورت به جای پیاده سازی سیستمی غیرمتمرکز نتیجه یک بانک اطلاعاتی متمرکز را رقم خواهد زد.
در زنجیره بلوکی پیاده سازی ساختارهای منطقی فرآیند سخت و پیچیدهای است. این یکی از هزینههایی است که زنجیره بلوکی به شما تحمیل میکند. توسعه سخت تر و کندتر نیز به پیچیدگی این ساختار میافزاید. پیادهسازی سامانهای پایدار به برنامهنویسی و برنامهریزیهای دقیق نیاز دارد. نگهداری زنجیره بلوکی فرآیندی هزینه بر است. در زنجیره بلوکی کاربران هیئت مدیره هستند، و چنین سازوکاری برای سازمانها و شرکتهایی مفید است که مسئولیت نگهداری از دادههای کاربران اولویت اصلی آنها نیست. با این حال چنین سازوکاری با مشکلاتی همراه است. ممکن است کاربری از قوانین سرپیچی کند. در حال حاضر هیچ مکانیسمی وجود ندارد تا کاربری را اخراج کرد که به طور پیوسته اطلاعات نامعتبری به زنجیره بلوکی وارد میکند. همچنین نمیتوان کاربری را اخراج کرد که راهی برای سلب اعتماد دیگران یافته و از این طریق سود میبرد. برای حل این مشکل ذینفعان باید به دنبال پیادهسازی ساختاری منطقی و درست باشند که به بهترین شکل پیادهسازی شده باشد، تا هیچ کاربری نتواند خط مشی ها را دور زده و استراتژیهای سودجویانه خود را دنبال کند.
در زنجیرههای بلوکی ارتقا و به روزرسانیها رویکردی داوطلبانه دارند. گسترش پذیری آنها نیز مشکل دیگری است. زیرا دادهها به جای اینکه روی سروری مرکزی قرار گرفته باشند، در هزاران مکان مختلف ذخیره شدهاند. پردازش تراکنشهای چنین ساختارهای داده ای به مرور زمان بسیار زمانبر و هزینهبر خواهند شد.
در نهایت به طور کلی اگر صاحب شرکتی هستید که خدمات متمرکز ارائه میکند، زنجیره بلوکی نمیتواند کاری را که یک سامانه متمرکز برای شما انجام دهد ساده تر و کمهزینه تر کند. اگر فقط به این فکر هستید که سرویسهای غیرمتمرکز را ارائه کنید، بیشتر در حال فریب خود هستید. زیرا سامانه شما به احتمال زیاد مستعد نقاط شکست و خرابیهای مستتر زیادی است.
”
زندگی بدون نهنگ ممکن نیست.
اکنون چند سالی است که استفاده از زنجیره بلوکی به مهمترین چالش مدیران تبدیل شده است. سوال اساسی بسیاری از مدیران امروزی این است که چگونه از این فناوری بهره بیشتری ببرند. در ادامه به این مهم بیشتر خواهیم پرداخت، و به بررسی چند نمونه استفاده عملی از زنجیره بلوکی میپردازیم:
خودروهای عجیب
از آنجایی که به سرعت در حال رسیدن به آیندهای با وسایل نقلیه مستقل و خودران هستیم، ایده استفاده ازبلاکچین برای اتصال خودروها و دیگر دستگاههای اینترنت_اشیا (IoT) بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نمونه آن بیتکار (BitCar) است که با کمک آن مالکیت جزء به جزء خودروهای گردآوری شده امکان پذیر شده است. با کمک بیت کار میتوان مالک یک قطعه و یا قطعاتی از خودرو بود.
تفریح و سرگرمی
اخیرا اسپاتیفای با هدف کمک به توسعه راهکارهایی با استفاده از پایگاه داده غیرمتمرکز شرکت استارتاپی «Media Chain Labs» را خریداری کرده است تا از این طریق رابطه بین هنرمندان و توافقنامههای مربوط به مجوزها با قطعاتی که روی سرویس اسپتیفای در دسترس هستند، بهتر شود.
یک ایستم شفاف در زمینه صدور بلیت نیز از فناوری زنجیره بلوکی برای حذف هرگونه ی در خصوص فروش بلیت و بازار ثانویه بهره برده است که Guts نام دارد.
خرده فروشی
وارانتیر (Warranteer) برنامهای کاربردی است که با کمک زنجیره بلوکی به مصرف کنندگان این امکان را میدهد تا به سادگی به اطلاعات محصولی دسترسی پیدا کنند که خریداری کردهاند. بدین ترتیب زمانی که محصول آنها دچار مشکل شود، از خدمات مربوط بهره میبرند.
بلاک پوینت نیز ساخت سیستمهای پرداخت را ساده میکند، و خدماتی مانند کیف پول موبایلی، برنامههای وفاداری، کارتهای هدیه و سایر موارد مرتبط با فروش را امکانپذیر میکند.
لویال (Loyyal) سکوی وفاداری و پاداش است که مبتنی بر فناوریهای زنجیره بلوکی و قرارداد هوشمند است. این سکو امکان ساخت برنامههای بیشتر را با ویژگیهای سفارشیسازی شده فراهم میکند، و حتی باعث میشود تا اهدای جوایز مولتی برند نیز امکانپذیر شود.
زنجیرههای تامین و لجستیکها
آگاهی از وضعیت و شرایط هر محصولی که زنجیره تامین دارید، از تامین مواد اولیه گرفته تا توزیع محصولات، بسیار مهم و حیاتی است. زیرساخت زنجیره بلوکی در زنجیرههای تامین باعث شفافیت در خصوص اطلاعات اشتراکگذاری شده مالکیت و اطلاع از مکان قطعات و محصولات در زمان واقعی میشود. نمونه استفاده از این زیرساخت در IBM مشاهده شده است.
در صنایع غذایی نیز شبکه پیچیده صنعت غذا از کشاورزان تا فروشگاهها قابل پیاده سازی با زنجیره بلوکی است. در این صورت امکان ردگیری امراضی که از انواع غذا ناشی میشود با چالشهای زیادی همراه میشود. اما زنجیره بلوکی میتواند شفافیت و کارایی جستجوی غذاهایی را که ممکن است آلوده شده باشند، بهبود بخشد و امکان ردگیری مکانی آنها را در تمام زنجیره تامین فراهم کند.
” این مطلب را نیز از دست ندهید:
استفاده از زنجیره بلوکی برای مصرفکنندگانی که به طور فزاینده خواهان شفافیت در خصوص محصولات خریداری شده هستند، اطمینان خاطر را افزایش میدهد. در این خصوص میتوان Provenance را نام برد که از زنجیره بلوکی برای فراهم کردن زنجیره حفاظت و صدور گواهی برای زنجیرههای تامین استفاده میکند.
اخیرا Blockverify از زنجیره بلوکی جهت شناخت و استفاده از راهکارهای مفید برای شناسایی محصولات تقلبی، اقلام برگشت خورده، کالاهای سرقتی یا تراکنشهای جعلی بهره برده است.
بهداشت و درمان
در زمینه بهداشت و درمان شرکتی با هدف جلوگیری از تلفیق فناوریهای پزشکی با سیستمهای قدیمی و سنتی سیلوهای داده، از قدرت زنجیره بلوکی در کنار هوشمصنوعی بهره برده است تا بتواند دادههای سطح پایین را روی توکنهای نانو گردآوری کند. این شرکت که نانوویژن (Nano Vision) نام دارد، از هوشمصنوعی برای غربال دادهها بهره برده است تا ترندها را پیدا کرده، ارتباطات را تحلیل کند.
املاک
اخیرا شرکتی با نام BitProperty با استفاده از زنجیره بلوکی و قراردادهای هوشمند درصدد دموکراتیزه کردن فرصتها و ایجاد جامعه غیرمتمرکز است. با کمک این زنجیره هر فردی در هر نقطهای از دنیا قادر به سرمایهگذاری در زمینه مسکن و املاک خواهد بود.
زندگی بدون نهنگ ممکن نیست. شرح خدمات اینهنگ:
1- طراحی، تامین تجهیزات و پیاده سازی شبکه های دیتا مسی، فیبرنوری و کابل کشی ساختاریافته
2- ارائه سرورهای تک، دو، چهار و هشت پردازنده، تجهیزات سوئیچینگ، روتینگ، فایروالها و ذخیرهسازها
3- پیادهسازی روشهای مجازیسازی سرویسها و راهحلهای ذخیرهسازی و محاسبات انبوه
4- طراحی، مشاوره و پیادهسازی مراکز داده شامل زیرساخت و تجهیزات
5- ارائه خدمات سرویس و نگهداری زیرساخت و تجهیزات شبکه در شهرهای مشهد و تهران
_______________________________________________________________________________
با ما تماس بگیرید .
09017414869
عضویت در انجمنهای تخصصی
خیابان بهار، میدان دیدگاه لشگر، پلاک 71
تلفن: 38593593(051)
enahang.ir
معمولا در سیستمهای نهفته از دو برد BeagleBone Black (BBB) و Raspberry Pi استفاده میشود که از نظر هزینه از بردهای دیگر ارزان تر و از نظر خصوصیات به هم بسیار نزدیک هستند. ویژگی برد بیگل نیز سبکی آن هست. از برتریهای BBB این است کهGPIO های بیش تری دارد، ضمن آنکه GPU و CPU آن از برد رزبری بهتر است (کلاک CPU آن یک و از نوع ARM هست. همچنین GPU آن PowerVR میباشد). در
زندگی بدون نهنگ ممکن نیست.
حالا که سال نو رو به هم تبریک گفتین بریم سراغ پاسخگویی به سوالات شما. از ما خواسته بودین در مورد ماژول تله متری توضیح بدیم که با اون کار کرده بودیم. ماژول ما 3DR بود و همراه با برد ARDU COPTER 2.6 تهیه اش کردیم. امروز ازش یک تست گرفتیم تا شما دوستان با نحوه کار با اون بیشتر آشنا شوید. از
ماژول Ground Station آن بسیار شبیه Air Station هست، ولی مخصوصا یک آی سی FTDI داره که برای اتصال USB طراح شده. با وصل شدنش به لپ تاپ امکان انتقال اطلاعات سری USB لپ تاپ فراهم میشه. بردش هم خب قبلا گفته ام که 300 متره. برای استفاده از رابط TTL این برد، کافی است RX و TX ماژول را به پین های TX و RX فلایت کنترل و پین VCC را به خروجی 5 ولت و پین گراند GND را نیز به پین گراند یا همان خط منفی فلایت کنترل متصل نموده و سپس ماژول دیگر را به رابط USB کامپیوتر یا میکرو USB موبایل یا تبلت خود متصل کنید و سپس همانطور که قبلا از ارتباط سریالی فلایت کنترل برای ارسال و دریافت داده ها استفاده می نمودید ، از ارتباط بیسیم خود استفاده نمایید.
با ما همراه باشید با جشن نوروزی سال 1398، با عوامل آسیب زا نسبت به رنگ ماشین
برای محافظت از رنگ ماشین لازم نیست روکش روی آن بکشید. کافی است به طور مرتب به آن رسیدگی نمایید. در ادامه 7 عاملی که باعث میشوند رنگ ماشین شما آسیب ببیند را بیان میکنیم:
1- ات: در اثر برخورد ات با جلوی خودرو ممکن است رنگ ماشین شما آسیب ببیند. راهکار ارائه شده برای آن استفاده از پوششهای معروف به Bug Blanket میبلشد که حالت توری مانند دارد. این محافظ مخصوصا میتواند درپوش موتور را حفظ کند.
2- آب شور: آب شور خصوصا در مجاورت دریا و سواحل میتواند باعث زنگزدگی بسیاری از قطعات خودروی شما شود. آب شور بیشترین آسیب را به بخشهای زیرین خودرو وارد میکند.
3- فضولات پرندگان: باعث ازبین رفتن شفافیت رنگ خودرو میشود. توصیه میشود تا حد امکان از پارک خودرو زیر درختان خودداری کنید. در صورت لکه بلافاصله با استفاده از یک پارچه و آب آن را شسته و پاک نمایید.
4- شیره درخت: خاصیت چسبندگی دارد و رنگ را میخورد.
5- بنزین: به ندرت در تماس با بدنه خودرو و رنگ آن قرار میگیرد، ولی میتواند منجر به پوسته پوسته شدن رنگ خودروی شما شود.
6- خورشید: بهترین راه معمولا قرار دادن خودرو در سایه میباشد.
7- سنگ ریزه: حفظ فاصله با خودروهای جلویی و کاهش سرعت میتواند آسیب به خودرو را به حداقل برساند.
اینهنگ هیچ شعبه دیگری ندارد. جهت آگاهی بیشتر از فعالیتهای مرتبط با خودرویی اینهنگ از سایت ما بازدید کنید.
می پرسم: چرا ما ایرانی ها این طور هستیم که مرتب کردن رو دور انداختن ترجمه می کنیم؛ وقتی میخوایم به کسی یاد بدیم که مرتب باشه، میگیم این ها رو دور بنداز، اون کاغذها که زرد شده اند رو دور بنداز؟!
میگه: خب نکنیم چه کنیم؟ الآن نگاه کن، این ماژول گیرنده رادیوئیه، اون ماژول وای فایه، و اون دانگل بلوتوث. همه شون هم پایه شون یک RX و TX هست. ولی چرا ما نمی تونیم اون ها رو به جای هم استفاده کنیم؟ اصلا چرا ما نمی تونیم اگر یک ماژول Wifi خریدیم برای یک سخت افزار، اون رو برای سخت افزار دیگه هم استفاده کنیم؟ برای اینکه ما وارد کننده ایم. من میگم خب خودم میسازم؛ یک RX، TX که بیشتر نیست! بعد میری مغازه میگه زرنگی! باهات گرمی حساب میکنه: اون دکمه 5000 تومان! اون دو تا خازن 10000 تومان و اون 4 تا سیم 25 هزار تومن. روی هم میشه 115 هزار تومن. اون وقت میبینی انگلیسیه داره کلا پیشرفته ترین کامپیوترش رو میفروشه 100 هزار تومن! میبینی به صرفه نیست که خودت بسازی! پس نمیسازی. کامپیوتر پیشرفته انگلیسی هم یک چیز دربسته ای هست؛ تو نمی تونی بازش کنی و دوباره بسازیش! پس باید وقتی میخواستی آدم تمیز و مرتبی باشی، هر آن چه خریدی رو بندازی دور! چون چشمت به دست مدل سال جدیدش هست، قدیمی بشه به دردت نمیخوره و باید بندازیش دور!
چند وقت پیش یاد چیزهایی افتادم که زمانی با اون ها زندگی میکردیم، بدون این که یادمان باشد تولید کننده تجاری آنها داخلی است. رفتم سراغ گنجه و این عکس رو گرفتم:
«عکس سماور عالی نسب در کنار علاءالدین، سشوار دهه شصتی، و مخلوط کن»
روی این سماورمان نوشته «عالی نسب». من خیلی از کارهای موفق عالی نسب شنیده ام. این که برای سالم نشستن هواپیمای امام خمینی 500هزار تومان آن زمان نذر کرده بوده و این قدر ساخت سه خانه مسی ارزش داشته است، مسئولیت دایر کردن کارخانه کاغذسازی قبل از انقلاب را برعهده گرفته بوده، و دیگر این که بعد از انقلاب با مهای اقتصادی که ارائه می کرده نقش مهمی در پیشبرد اقتصادی کشورمان در آن زمان داشته. به طور کلی کارهای ارزشمندی هستند که تا کنون در ایران صورت گرفته اند تا کمیت را جایگزین کیفیت نکنند. عالی نسب یکی از نمونه هایی است که با صبر و حوصله در گذر زمان اتفاقی را در زندگی ماها رقم زد تا سال ها بعد به عنوان خاطراتی خوش از آن ها یاد کنیم.
با بسته شدن تلگرام اخیرا بسیاری از کاربران به واتساپ کوچ کرده اند. برای همین هم ما نحوه عضویت در واتساپ رو برای شما اینجا گذاشته ایم:
چگونه عضو شویم؟
برای این کار دو راه وجود دارد، که نصب اپلیکیشن واتساپ بر روی تلفن همراه بخش ضروری آن است:
استفاده واتساپ در گوشی همراه: در این روش می توانید نرام افزار واتساپ را دانلود نموده و با شماره تماس خود عضو این برنامه شوید. در صورتی که شماره تماس دوستان خود را در گوشی ذخیره کرده باشید و آن ها هم قبلا واتساپ را نصب کرده باشند، در مجموعه دوستان واتساپ شما نمایش داده خواهند شد.
استفاده واتساپ در ویندوز و سیستم: برای استفاده از این امکان لازم است اول واتساپ نسخه های جدید را بر روی گوشی خود نصب کرده باشید. سپس نسخه دسکتاپ را از سایت واتساپ دانلود رایگان کنید. پس از نصب شما می توانید از اجرای همزمان واتساپ هم بر روی گوشی خود و هم بر روی دسکتاپ لذت ببرید.
ایجاد کانال واتساپ:
برای ایجاد کانال در واتساپ هم می توانید ابتدا گروهی در واتساپ تشکیل دهید و سپس آن را به کانال تبدیل کنید. برای این کار پس از تشکیل گروه میتوانید مراحل زیر را دنبال کنید:
نرم افزار WhatsApp را باز کنید و وارد گروهی که توسط خودتان ساخته شده است، شوید.
- حال که به صفحه گروه وارد شدید، روی آی سه نقطه کلیک کنید.
- روی گزینه Group info کلیک کنید.
- Group settings را باز کنید.
- سپس بر روی Send messages کلیک کرده و گزینه Only admins را انتخاب کنید.
بدین ترتیب فقط ادمین ها می توانند در گروه ارسال داشته باشند و حالت کانال را خواهد داشت.
وقتی اولین قایقمون رو درست کردیم، انقدر بزرگ بود که صفتش نهنگ شد. بین خودمون همش بهش میگفتیم "نهنگ". بعد از مدتی تصمیم گرفتیم کارمون رو توسعه بدیم. مدتی بود که از هم دور افتاده بودیم. یادمه که من تلفنی اسم شرکت رو از رئیس فعلی شرکت یعنی فاطمه کوهی پرسیدم. اون هم اسم نهنگ رو پیشنهاد داد. اینطوری شد که شالوده اصلی اسم شرکت بنا گذاشته شد. در طول زمان این انتخابمون تثبیت شدو هر روز ما از انتخاب اسم "ای نهنگ راضی تر بودیم". موقع ثبت شرکت ها برای راضی کردن ادارات الکترونهنگ رو تحویل دادیم. به مرور زمان با سخت گیری هایی که از طرف سازمان صورت گرفت این اسم به "الکترونهنگ فاطر سماوات" کامل شد.
زمانی که برای کنکور ارشد میخوندم سال 1387 بود. اون زمان جومونگ میداد و من یک ضرب ارشدم رو دولتی قبول نشده بودم. برای اولین بار باید یک سال تموم پشت کنکور میموندم؛ میرفتم تو اتاق و دور تلویزیون رو تقریبا خط کشیده بودم. نباید از جام ت میخوردم. از راه حل هام این بود که رادیو گوش کنم. میزدم رادیو جوان و مخصوصا بعدازظهرها که هوا برای تفریح خیلی خوب بود دلم رو با صدای مجری های برنامه طنز اون موقع خوش میکردم. یک مدت کوتاهی گذشتو من داشتم زمان پشت کنکور رو سپری میکردم. تا اینکه یک روز آخر برنامه که کلی خندیده بودم تهیه کننده، شعر معروف خداحافظ ای داغ بردل نشسته رو گذاشت. کلی تو ذوقم خورد. فکرش رو بکنید، بعد از اینکه کلی خندیدین یکی بگه دیگه تموم شد و حالا شاید روزی نه به این نزدیکی ها شروع بشه. بعد، اون هم با اون شعر بسیار غم بار خداحافظ. گریهام گرفت. روزهای بعد همون ساعت فکر دیگه ای کرده بودم. من همینطوری نمیتونستم بشینم فقط سرجام. اون روزها گوشی من نوکیا بود. یک گوشی نوکیا داشتم که سه تا بازی داشت. بازی Miki’s world رو انتخاب میکردم و با آهنگی شبیه جیغ جوجه مثل سوپرماریو دنبال هدف بازی بودم که پیدا کردن تاج فرشته بود. پسربچهای باید از بین ابرها که رعد و برق و خداهای ابر و آسمان داشت باید میرفت بالا و برای رسیدن به مراحل بالاتر فقط یک راه داشت. کل بازی با یک پوستری شروع میشد و داستانی که مثل یک انیمیشن اجرا میشد. اون زمان من شروع کرده بودم به ساختمان گسسته خوندن. گزارههای ساختمان گسسته مثل گزارههای داستان بازیم میموندن. اون روزها از بهترین روزهایی شدن که تکرار هم قرار نبود بشن. بعدها به فکرم افتاد که منهم بازیای بسازم با داستانی که شاید روزی کسی بخواد بهترین لحظات زندگیش رو باهاش پر کنه. یک سری بازی هست و مجموعهای انیمیشن که قراره مثل بازی Angry Birds به صورت فصلی دنبال بشن. گامهای نخستین برداشته شده و بازی و انیمیشنهای اولیه آماده شدهاند.
نسخه اولیه این بازی رو میتونید از
خب، گفتم که ما بقدری عجله ای بود کارهامون روز مسابقه که حتی نکردیم یک نگاه بندازیم قطعات از هم جدا شده اند، یا نه. در واقع، از اهداف ما انجام کار بلند مدت بود. یعنی فکرش رو نمی خواستیم بکنیم که این مسابقه، آخرین مسابقه ای هست که باید شرکت کنیم. در واقع به این مسابقه قرار بود به چشم سکوی پرتاب نگاه کنیم.
روز مسابقه، روز خاصی بود برای ما. در اون روز ما دیدیم که همه گروه ها از یک پروانه آماده بخصوص استفاده کرده اند، و مال کسی با دیگری متفاوت نیست. من از یکی از شرکت کننده ها پرسیدم که از کجا پروانه خریده، و اون هم آدرس یک اتوبان بزرگ تو تهران رو داد. الآن اسمش رو درست یادم نیست. ولی تا اونجا که یادمه از تهرانپارس باید رد میشدیم و درست اونطرف شهر بعد از برگشتن از پارک ارم میشد. اصلا فکرش رو نمیکردم که آدرس بقدری بزرگ باشه که نتونم مغازه ای رو که طرف گفته بود پیدا کنم (خیابان، یا در واقع اتوبان، شمالی جنوبی و حتی شرقی و غربی داشت). قضیه این پروانه برای تیم ما خیلی مفصله. ما بعدا از اون مدل پروانه ها که اونها داشتن برای یک مسابقه دیگه دوتا خریدیم، ولی تا حتی روز بعد از مسابقه ای که توش شرکت کرده بودیم نتونسته بودیم از اون پروانه ها پیدا کنیم.
خود این پروانه هم برای ما داستانی داره. یک مدت اولویتمون این بود که بدیم برامون بسازن. یک جا رفتیم پارک علمو فناوری خراسان، که در کمال ناباوری برای پروانه ای که سفارش داده بودیم قیمت گزافی، قدر یک چهارچرخ بنزینی، اون زمان برامون تخمین زدن. بعد از اون رفتیم سراغ تمام مغازه هایی که ممکن بود پروانه داشته باشن، از لوازم یدکی لباسشویی گرفته تا پروانه های تهویه جای خیابان پل خاکی مشهد. همه جا رفتیمو از هر کدوم پروانه ای که دیدیم یک نمونه خریدیم. بعد، یکی از روزهایی که کار بدنه را تمام کرده بودیم و تمام قطعات رو خواستیم سوار کنیم، یکی از بدترین اونها، یعنی پروانه تهویه و فن رو برای شناورمون انتخاب کردیم. تازه، حتی گفتیم کار از محکم کاری عیب نمیکنه و برای محکم کاری دادیم تا برامون اون رو جوش بزنن. که اتفاقا روز مسابقه برامون بد تموم شد. خیلی ها میخواستن اون روز به ما کمک کنن. یکی از اونها برامون پروانه اش رو درآورده بود و میخواست به قایقمون بزنه که نمیشد. چون پروانه قبلی جوش خورده بود.
برای اینکه دید واضحی پیدا کنید از تمام پروانه های ممکنی که ما تا اون موقع امتحان کرده بودیم، این عکس رو آماده کرده ام:
اون پروانه صورتیه، همونیه که یکی از شرکتهای پارک علم و فناوری با قیمت گزافی میخواست به ما بفروشه.
بقیه پروانه ها بیشتر مال لباسشویی و جاروبرقی هستن، ولی اون وسطیه از سمت چپ، پروانه ای هست که اون روز (سال 93) ما برای مسابقه انتخاب کرده بودیم و جوش داده بودیم. روز مسابقه رو یادمه، یکی از تیم ها میگفت الآن شناورشون با این پروانه درجا دور خودش میچرخه و بعد هم غرق میشه.
الآن 5 سال میشه. 5 سال پیش در چنین روزهایی تیم ما در حال شرکت در
اتفاقا روز مسابقه که در پارک ارم برگزار میشد، یکی از کمبودها کمبود سه راهیو پریز برق بود. واقعا ریسکی بود که در همون فضای مسابقات بخوایم تست هامون رو انجام بدیم.
اینا بعضی از عکس هاست که از آشپزخونه گرفتیم:
این عکس آخریه تاریکی صبح رو نشون میده، و اینکه چند تا دمپایی در اتاق داشتیم. عکس های دیگه هم از فضای آشپزخونه گرفته شده اند. آخر مسابقات بقدری عجله ای کار کردیم که اصلا یادمون رفت باتری رو از Speed Control ها جدا کنیم. فقط به برگشت فکر میکردیمو یکیمون هم همون جا ازمون جدا میشد بره شهر دیگه درس بخونه. این شد که کمی بعد از مسابقات با یک باتری لیتیوم پلیمری باد کرده خطرناک مواجه شدیم. همون موقعش هم باتری رو گرون خریده بودیم (هفتصد هزارتومن). بقدری ناراحت شدیم که همینطوری مفت دادیمش مغازه ای که ازش باتری و دسته کنترل و اینجور چیزا رو گرفته بودیم. الآن که بعد از تحریما و افزایش قیمت طلا و سکه خیلی گرون شده و همون باتری خطرناکش هم خیلی با ارزش تر از قبلش میشد.
چند سال پیش، اواسط دوره دکتریم، یکی از دانشجوهای دکتری رئیس دانشکده با لیستی وارد آزمایشگاه ما شد برای جمع کردن اسامی اردو. خب، ماها هیچ کدوممون محلش نذاشتیم. اصلا، دانشجوی بورس استادمون هم برای تاکید گفت که بچه ها هیچ کدوممون ثبت نام نمیکنیم.
دلیل واضحی برای این کار داشتیم. دلیلش بیشتر استاد و دانشگاه بود. به هر حال، ماها میتونستیم به دلایلی خودمونو راضی کنیم که این اردو رو به عنوان تنها اردویی که یک دانشجوی دیگه زحمتشو کشیده، بریم، ولی به دلایل بیشتری نمی خواستیم که بریم. مهم ترین دلیلش هم اخلاق خود استادمون بود. استادمون اخلاق خاصی داشت. براش یا باید مقالاتی میدادیم که مورد تایید وزارت علوم باشه و در لیست سیاه نباشه (که این ظاهرش بود)، و یا باید نرم افزاری میدادیم که اون دلش بخواد که ازش استفاده کنه. برای اینها هم حد تایید نکرده بود. مثلا خود من خواسته اولشو برآورده کرده بودم، ولی تا زمانی که مقالاتم Springer با رتبه Scopus نشد، کارم رو برای فارغ التحصیلی قبول نکرد؛ نمی ذاشت، به راحتی دکترامونو بگیریمو به قول خودش بریم سرخونه زندگی هامون. این بود که اون اردو به معنای زهر واقعی بود، برامون.
ولی واقعا اون اردو خوب بود؟ به نظر من خوب بود. مثلا فرض کنید، دانشگاه یک جایی رو مشخص کرده که هرسال همه دانشجوهای سال قبل برای تمرین استقامت هم که شده میرفتن اونجا. اینطوری آرزوی بیشتر پدرمادرها که بچه هاشونو میفرستن دانشگاه تا استقامتشون زیادتر بشه، برآورده میشد. بعد، فکر کنید مثلا میرفتیم اردویی که اونجا سایر دانشجوهای ترم بالایی، حتی رشته های دیگه هم بودن. چقدر خوب بود؟ آشنا میشدیم دیگه. چه بسا مثلا با محیط زیست اونجا آشنا میشدیم و گونه های نادر و در معرض انقراضشو هم تکثیر میکردیم. اینطوری شاید، حتی دانشگاه رفتنمون هم توجیه میشد.
اولین باری که شناورمون رو تو آب تست کردیم، فهمیدیم که نتونستیم پروانه خوبی جور کنیم. البته بعدش چند جا پیدا کردیم که عین همونی داشتن که بچهها باهاش مسابقه داده بودن. ولی، با این وجود بازم فکر کردیم که اگر مثلا یک شفت استفاده میکردیم همراه با پره آبمیوهگیری هم، احتمال زیاد، برامون بهتر بود. حالا امروز میخوام کمی درباره شناوری، دوران و حرکت گردابی بگم. اینها مخصوصا برای پر کردن صفحات فرم طراحی مسابقه لازمن.
در طراحی شناورهای هوشمند ابزارهای مختلفی استفاده میشوند، که یکی از آنها پروانه است. برای حفظ شناوری یک سیال، تا حدی لازم است علم سیالات دانست. یکی از موارد مهم و مرتبط با این علم در کار ما، حرکت گردابی است. حرکت گردابی شامل دوران یک جسم صلب حول محور قائم میشود. اگر یک سیال مانند جسم صلب، حول محوری مشخص دوران داشته باشد، به آن دوران گردابی اجباری گویند. در این دوران، سرعت زاویهای تمام ذرات یکسان میباشد. این حرکت، با حرکت گردابی آزادی که در آن هر ذره در مسیر دایرهای حرکت میکند و تغییرات سرعتش نسبت مع دارد با فاصله از مرکز، متفاوت است. هر دو نوع این حرکت گردابی در شناور میتواند ایجاد شود.
چند وقت پیش، یکی از خاله هام برای طراحی کمد دیواری از دخترخاله ام خواست تا طرحی از اون رو برای همسرش بکشد. اونموقع، با خودم گفتم لابد میخواد همسرش رو راه بندازه. وگرنه، با یک طرح ساده که نمیشه کمد دیواری رو ساخت. این در حالی بود که، خود ما وقتی میخواستیم قایقی بزرگ به اندازه های بیش از یک متر رو طراحی کنیم، از طراحی های ساده و در واقع نقاشی های قایق مورد نظرمون شروع کرده بودیم، و در ذهن من کار ساخت کمد دیواری به اونصورت، ارتباطی با ساخت یک قایق مسابقاتی پیدا نمیکرد.
قطعا چیزی که مشخصه، اینه که قایق ما از یک طراحی بدون پلان قایقی کاتاماران شروع شد. اون رو پسندیدیم و در مقیاسی بزرگ خواستیم بسازیم. من گفتم قایق به این بزرگی رو کی تو آب میندازه؟ جا داره، همین جا یادی از آقای محمدصادق کوهی ور بکنم. آقا صادق با دست طوری اشاره کرد که انگار داداش کایکو اشاره میکنه، و به صورتی تخیلی قایقی بزرگ را در هوا به سمت رودی تخیلی پرت کرد.
ما همه مون خندیدیم، و اینطوری یکی از بهترین لحظات زندگی ما رقم خورد. واقعا در کار، علاقه نشان دادیم. تیم ما (تیم کارون در مسابقات شناورهای هوشمند)، یکی از تیم هایی بود که خیلی عجیب ظرف مدت کوتاهی مجبور شد دو تا قایق طراحی و ارائه کند. قایق اول رو که آقا صادق طرح کرد، ازش منصرف شدیم، چون خیلی بزرگ بود. و قایق دومی رو برای ارائه در مسابقه، دوباره و در ابعاد کوچکتری ساختیم تا بتوانیم در مسیر حملش کنیم. البته، اگر میومد، مطمئنا از ارائه قایق اول در آن ابعاد بزرگ انصراف نمیدادیم.
امسال، با آمدن نوروز 1399، میشود 6 سال که از پر کردن این وبلاگ میگذرد. تیم ما همچنان ثبت است در تاریخ جریده آن. به یاد آن روزها عکس هایی از کارهای نوروز 1393 اینجا میذارم:
عکس های بالا مربوط به همان سال 1393 میشوند. برای ساخت قایق اول باید با یونولیت آن را برای قالب ریزی آماده میکردیم. به دلیل شرکت در مسابقات، دقت اندازه های آن و صافی سطح آن برامون بسیار مهم بود. برای همین، کارمون منجر به اختراع یه چند تا ابزار ساده برش هم شد:
ابزارهای برش رو در دو اندازه طرح کردیم که هنگام برش از هر دو استفاده میکردیم. تصویر بالا مربوط به جوشکاری های ابزار برش با ابعاد بزرگه.
اولین بار که نشونش دادم، به یه دوقلوی 4 ساله نشون دادم؛ دو تا که علایقشون با هم فرق میکرد. اول که یکیشون شروع کرد به تعریف کردن از فیلم بلند خارجی که اخیرا تمام دیالوگ هاش رو هم حفظ کرده بود. داشت از دختری که تو زمان ما میتونست سیندرلا باشه و حالا برای نسل جدید نوآوری شده تعریف میکرد. هرجا تو تعریف دیالوگ هم کم می آورد، خواهر دوقلوش ادامه میداد.
فیلم کوتاهی که داشتم نشون میدادم رو می خواستم ببندم تا چیز دیگه ای بهشون نشون بدم که یکی از دوقلوها گفت: صبر کن، دارم می بینم.
خوشحال شدم. چون یکی از دو بیننده میخواست که تا آخر انیمیشن رو دنبال کنه و بدونه آخر جریان پادشاه چی میشه، و همون جا که خودم هم قبلا با فیلم خندیده بودم، خنده اش گرفته بود.
فیلم، 4-5 دقیقه اییه، و ژانر کمدی، و تو مسابقات خارجی شرکت کرده. شخصیت های اصلیش از فضا به زمین میاندو بقیه داستان رو می تونید از اینجا دانلود کنید.